گزارش خطا در معنی کلمه 'affluent'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فراوان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دولتمند

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj supplied with money, rich: The host of the party was an affluent gentleman.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :