گزارش خطا در معنی کلمه 'cracked'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مخبط‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: دیوانه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: مودار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: ترك‌ دار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): cracked Fig. solved; understood. (*Typically: get something ~; have something ~.) • I’ve got the mystery cracked! • After I get it cracked, the rest’ll be easy.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :