گزارش خطا در معنی کلمه 'crank'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
crank sth up [ M ] informal to increase or improve something • crank up the volume/pressure
Cambridge-Phrasal Verbs
2
general::
crank sth out [ M ] US informal to produce something with no special care or effort • Like clockwork, he cranks out a new book every year.
Cambridge-Phrasal Verbs