گزارش خطا در معنی کلمه 'crank'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پیچیدگی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بست‌ زانویی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دسته‌ محور

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: میل‌ لنگ‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ادم‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: خم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: crank sth up [ M ] informal to increase or improve something • crank up the volume/pressure

Cambridge-Phrasal Verbs

2 general:: crank sth out [ M ] US informal to produce something with no special care or effort • Like clockwork, he cranks out a new book every year.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :