گزارش خطا در معنی کلمه 'credible'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: موثق‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: باور كردنی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: معتبر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS appear, be, seem | become | make sth | find sth I'm not sure that I find her story credible. ADV. highly, very | completely, fully, quite You need imagination to make what you write fully credible. | barely, hardly, scarcely It seems barely credible that anyone could have walked so far in a day.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :