گزارش خطا در معنی کلمه 'creditor'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ستون‌ بستانكار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اعتبار دهنده بستانكار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بستانكار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ط‌لبكار

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بستانکار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + CREDITOR pay (off), repay They agreed to repay their creditors over a period of three years.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :