گزارش خطا در معنی کلمه 'critique'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کامپیوتر و شبکه:: سنجش

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: فن‌ انتقاد

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مقاله‌ انتقادی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. detailed, devastating, effective, far-reaching, penetrating, radical, searching, telling, thorough, trenchant, wide-ranging | feminist, social, structuralist VERB + CRITIQUE give, present, provide PREP. ~ of The book provides a thorough critique of current theories.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :