گزارش خطا در معنی کلمه 'crumple'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
3
عمومی::
از اطو انداختن
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
crumple sth up [ M ] to crush a piece of paper until all of it is folded • Sylvie crumpled up the letter and threw it in the bin.
Cambridge-Phrasal Verbs