گزارش خطا در معنی کلمه 'cub'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: توله‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بچه‌ پستانداران‌ گوشتخوار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بچه شیر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بچه‌ شیر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: اخور

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun young animal: The lion had three cubs.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :