گزارش خطا در معنی کلمه 'cult'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مكتب‌ تفكر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مشهور (صفت)

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مد

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ایین‌ دینی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: هوس‌ وجنون‌ برای‌ تقلید از رسم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun worship of a person/thing ADJ. personality the personality cult of the president CULT + NOUN figure, hero He became a cult figure during the 1960s. | status The book achieved cult status as soon as it was published. | following The show has built up a cult following. | band, book, film PREP. ~ of the cult of youth religious group ADJ. religious the members of a religious cult CULT + NOUN leader, member | image, object, statue | practice

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :