گزارش خطا در معنی کلمه 'agency'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ماموریت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: آژانس

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: وساط‌ت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: وکالت

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: کارگزاری

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: پیشکاری

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: پیشكاری‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: دفترنمایندگی

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: گماشتگی‌

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: وكالت‌

شبکه مترجمین ایران

11 عمومی:: نماینده

شبکه مترجمین ایران

12 عمومی:: نمایندگی‌

شبکه مترجمین ایران

13 عمومی:: نمایندگی

واژگان شبکه مترجمین ایران

14 عمومی:: بنگاه

شبکه مترجمین ایران

15 روان شناسی و مشاوره:: عاملیت

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a business or service authorized to act for others: You buy tickets at a travel agency.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. official | federal, government, public, state | UN | external, independent, outside | commercial, private | voluntary | international, local | multilateral | adoption, advertising, aid, dating, employment, estate, intelligence, marketing, news, press, recruitment, relief, research, travel, etc. | appropriate Details of the problem will be logged by the Help Desk staff who will then contact the appropriate agency. PREP. through an/the ~ He managed to find a job through an agency.ORGANIZATION (for verbs)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :