گزارش خطا در معنی کلمه 'dare'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: یارا بودن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مبادرت‌ بكار دلیرانه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جرات‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): dare someone (to do something) to challenge someone to do something. • Sally dared Jane to race her to the corner. • You wouldn’t do that, would you? I dare you.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

2 general:: verb challenge: We dare you to go there after night.

Simple Definitions

3 general::   verb ADV. hardly, scarcely I hardly dared breathe. VERB + DARE wouldn't I wouldn't dare go by myself.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :