گزارش خطا در معنی کلمه 'dead drunk'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سست‌ خراب‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: بكلی‌مست‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): dead drunk very intoxicated; totally inebriated. • They were both dead drunk. They could only lie there and snore. • Marty stumbled off the bar stood dead drunk.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :