گزارش خطا در معنی کلمه 'agility'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چالاكی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تردستی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چابكی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: چابکی

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: زیركی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. considerable, great, surprising | mental, physical I admired his considerable mental agility. VERB + AGILITY have | show She shows great agility on the tennis court. PREP. with ~ He jumped over the wall with surprising agility.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :