گزارش خطا در معنی کلمه 'defenceless'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بیچاره‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: بی‌ پناه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: ضعیف‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: بی‌ پشتیبان‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be, feel, lie The city lay defenceless before the most powerful fighting force on the continent. | leave sb They were left virtually defenceless against enemy attack. ADV. entirely, quite, totally, utterly She felt utterly defenceless. | almost, virtually PREP. against They were completely defenceless against enemy attack. PHRASES poor defenceless stealing money from a poor defenceless old lady

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :