گزارش خطا در معنی کلمه 'deference'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تسلیم‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تن‌ دردهی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: احترام‌(گذاری‌)

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تمكین‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great VERB + DEFERENCE accord, show, treat sb with The actress was accorded all the deference of a visiting celebrity. Why do you treat your boss with such deference? PREP. in/out of ~ to The traditional menu was changed in deference to Western tastes. | with ~ She spoke with great deference. | ~ to, ~ towards deference towards your elders

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :