گزارش خطا در معنی کلمه 'degenerate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: منحط‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: روبه‌انحط‌اط‌ گذاردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فاسد شدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. fallen to an inferior state: It was a degenerate form of ancient folk art. noun depraved, corrupt person: He was known as a degenerate. verb fall below a desirable state: The discussion degenerated into a brawl.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. rapidly | easily PREP. into The solemn event rapidly degenerated into farce.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :