گزارش خطا در معنی کلمه 'dehydration'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 صنایع غذایی:: دهیدراته شدن

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وابشت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دهیدراته/کمبود آب

واژگان شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: آب زدایی

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: (ط‌ب‌) كم‌شدن‌ اب‌ بدن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: (جغ)پسابش‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. severe He died from severe dehydration. VERB + DEHYDRATION suffer from | die from/of | cause | avoid

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :