گزارش خطا در معنی کلمه 'dejected'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (deject=) پژمان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نژند

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: محزون‌ ومغموم‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: افسرده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS appear, be, feel, look She looked sorrowful and dejected. | become, grow ADV. completely, thoroughly, totally, utterly They were thoroughly dejected and miserable. | rather PREP. about feeling rather dejected about the future

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :