گزارش خطا در معنی کلمه 'demise'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مرگ

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: وفات‌ یافتن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: انتقال‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. sad | rapid, sudden The war brought about the industry's sudden demise. | early, premature He praised the union's aims but predicted its early demise. | imminent | eventual, final, ultimate | apparent | virtual | political the events which contributed to his political demise VERB + DEMISE bring about, contribute to, lead to

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :