گزارش خطا در معنی کلمه 'density'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چگالی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: انبوهی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تراكم‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: غلظ‌ت‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: چگالی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun amount per area: The density of people was very high.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. high, low | average an average density of 2.4 people per hectare | population, traffic The population density in this city is very high. VERB + DENSITY calculate, measure DENSITY + VERB change, vary | increase, rise | decrease, fall

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :