گزارش خطا در معنی کلمه 'denunciation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شكایت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عیبجویی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چغلی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اتهام‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بدگویی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. angry, bitter, fierce, violent | public VERB + DENUNCIATION issue, make In his speech, he made a fierce denunciation of government policy. PREP. ~ of a public denunciation of the corrupt system

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :