گزارش خطا در معنی کلمه 'deprivation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فقدان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: انعزال‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حرمان‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: محرومیت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. acute, severe, terrible | sensory | emotional | economic, material, social an area of acute social and economic deprivation | inner-city, urban | rural | sleep a study of the effects of sleep deprivation VERB + DEPRIVATION experience, suffer Many of the people suffered terrible deprivation.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :