گزارش خطا در معنی کلمه 'deprived'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مستحق

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نیازمند

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فقیر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, feel ADV. extremely, severely, terribly, very | totally | relatively | economically, emotionally, materially, socially emotionally deprived children PREP. of children who are deprived of love

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :