گزارش خطا در معنی کلمه 'deputation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: وكالت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نمایندگی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: هیئت‌ نمایندگی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نماینده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + DEPUTATION organize | send They sent a deputation to the ministry to complain. | meet, receive PREP. ~ from The managing director agreed to receive a deputation from the factory. | ~ of A deputation of 40 strikers was organized.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :