گزارش خطا در معنی کلمه 'aide'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general::   noun ADJ. close, trusted one of the prime minister's closest aides | senior, top | junior | personal, presidential, royal VERB + AIDE act as, serve as, work as PREP. ~ to He served as an aide to the former president.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :