گزارش خطا در معنی کلمه 'ailment'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: درد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (ط‌ب‌) بیماری‌ مزمن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ناراحتی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun physical or mental disorder, especially a mild illness: The doctors could not diagnose his ailment

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. common, minor, trivial | chronic, serious | childhood | physical | chest, heart, stomach VERB + AILMENT be afflicted with, get, have, suffer from I got all the usual childhood ailments. | cure, treat | cause

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :