گزارش خطا در معنی کلمه 'detour'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: انحراف‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خط‌ سیر را منحرف‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. lengthy, long | brief, short, small VERB + DETOUR make, take We had to make a lengthy detour through the backstreets. | be worth The monument is well worth a detour. PREP. ~ around Trucks now face a five-mile detour around the bridge. | ~ through, ~ to The ship made a detour to the south.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :