گزارش خطا در معنی کلمه 'detrimental'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خسارت‌ اور

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: درد ناك‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: زیان‌ اور

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مضر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, prove, seem | become ADV. extremely, highly, seriously, very | positively Sugar is positively detrimental to bodybuilding. | rather PREP. to This move could be seriously detrimental to the economy.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :