گزارش خطا در معنی کلمه 'Dinner is served'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شام‌حاضراست‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): Dinner is served. It is time to eat dinner. Please come to the table. (As if announced by a butler; often jocular.) • Sue: Dinner is served. Mary (aside): Aren’t we fancy tonight? • "Dinner is served," said Bob, rather formally for a barbecue.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :