گزارش خطا در معنی کلمه 'dishwasher'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ظ‌رفشو

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ماشین‌ ط‌رفشویی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كارگر ط‌رفشو

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ظرفشویی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + DISHWASHER load, stack | empty | run It wastes energy to run the dishwasher half empty. DISHWASHER + NOUN detergent, powder, salt PHRASES dishwasher proof/safe Are these glasses dishwasher safe?

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :