گزارش خطا در معنی کلمه 'disintegration'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: از هم‌ باشیدگی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تجزیه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: از هم پاشیدگی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. complete, total | gradual the gradual disintegration of traditional values | rapid | political, social indicators of social disintegration such as divorce, suicide and petty theft VERB + DISINTEGRATION lead to, result in This defeat led to the disintegration of the empire.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :