گزارش خطا در معنی کلمه 'dismount from'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پیاده شدن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): dismount from something to get down from something, such as a horse, bicycle, etc. • She dismounted from her horse and fled into the house. • Please dismount from the bicycle and wheel it into the shed.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :