گزارش خطا در معنی کلمه 'distinctive'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مشخص‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: منش‌ نما

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ممتاز

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بی نظیر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: منحصر به فرد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. extremely, highly, very The shell has a highly distinctive pattern. | quite | fairly

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. serving to identify: I recognized the distinctive shape,

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :