گزارش خطا در معنی کلمه 'distract'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حواس‌(كسیرا) پرت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پریشان‌كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: گیج‌كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb diverted: Do not be distracted by the noise. verb occupy: The movie will distract them.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. easily He's easily distracted from his work | momentarily A noise outside momentarily distracted her. PREP. (away) from an attempt to distract attention away from the real problems in the country

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :