گزارش خطا در معنی کلمه 'divest'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عاری‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بی‌بهره‌كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: محروم‌كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: divest sb of sth formal to take something off or away from someone or yourself • There is a growing movement to divest the monarchy of its remaining constitutional power. • [ R ]: She divested her self of her cumbersome attire.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :