گزارش خطا در معنی کلمه 'diving'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: غواصی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: شیرجه

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اب‌ بازی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. deep-sea, scuba, sub-aqua | commercial VERB + DIVING go DIVING + NOUN board | display The crowd enjoyed a diving display before the swimming races. | equipment, gear, suit | bell A diving bell is usually used for operations below 50 metres.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :