گزارش خطا در معنی کلمه 'do a flip flop'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: Phrase(s): do a flip-flop (on something) [and] do an about-face Fig. to make a total reversal of opinion. • Without warning, the government did a flip-f lop on taxation. • The candidate had done an about-face on the question of deductions last year.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :