گزارش خطا در معنی کلمه 'donkey'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (مج) ادم‌ نادان‌ وكودن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: الاغ‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun ass: The donkey pulled a cart of hay.

Simple Definitions

2 general::   noun VERB + DONKEY ride DONKEY + VERB bray | graze DONKEY + NOUN cart | ride

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :