گزارش خطا در معنی کلمه 'downtime'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مدتی‌ كه‌ كارخانه‌ كار نمیكند

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مدت‌ استراحت‌ ماشین‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): downtime the time when a computer or some other system is not operating. (Computer jargon.) • I can’t afford a lot of downtime in the system I buy. • We had too much downtime with the other machine.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :