گزارش خطا در معنی کلمه 'dowry'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جهیزیه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مهریه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (م‌م‌) كابین‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جهاز

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: جهیز

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. large, substantial | small VERB + DOWRY give sb, pay (sb) | bring His family hoped that his bride would bring a large dowry. DOWRY + NOUN system

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :