گزارش خطا در معنی کلمه 'drinker'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مشروب‌ خور

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: باده‌ نوش‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: نوشنده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: اشامنده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: میگسار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. habitual, hard, heavy This liver condition is common in heavy drinkers. | moderate | problem help for the families and friends of problem drinkers | social She is a social drinker only?she never drinks at home. | beer, coffee, tea, etc. I'm not a big tea drinker.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :