گزارش خطا در معنی کلمه 'drizzle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ریز باریدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نم‌نم‌ باران‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to rain gently in fine, mistlike drops: That afternoon it began to drizzle.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. fine, light, thin | steady | patchy DRIZZLE + VERB fall Light drizzle fell all afternoon. PREP. in/through a/the ~ We walked home through the drizzle.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :