گزارش خطا در معنی کلمه 'dubious'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مشكوك‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (dubitable=) مورد شك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem, sound | become ADV. distinctly, extremely, highly, very some highly dubious information | rather, somewhat | morally It sounds a morally dubious proposition.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. uncertainty or doubt; undecided: I am dubious that he knows what is right.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :