گزارش خطا در معنی کلمه 'dusk'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: هنگام‌ غروب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تاریك‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تاریك‌ وروشن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: هوای‌ گرگ‌ ومیش‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. approaching, gathering DUSK + VERB approach, fall, gather Dusk was falling as we drove home. PREP. after ~, at ~, before ~, in the ~ The lamps twinkled in the gathering dusk. PHRASES from dawn to dusk

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun sunset: At dusk the bats come out to eat.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :