گزارش خطا در معنی کلمه 'dynamite'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دینامیت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: منفجر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: با دینامیت‌ تركاندن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun explosive QUANT. stick VERB + DYNAMITE blow sth up with, use They used five tons of dynamite to blow up the rock. | detonate DYNAMITE + VERB explode sb/sth that causes great excitement/shock, etc. ADJ. absolute, pure | political Don't mention the single currency?it's political dynamite.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :