گزارش خطا در معنی کلمه 'eagle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شاهین‌ قره‌قوش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عقاب‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun EAGLE + VERB circle, fly, soar | swoop | catch sth, prey on sth | nest | breed EAGLE + NOUN eye (figurative) The tiny error didn't escape the eagle eye of her boss.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun type of bird: The eagle is a majestic bird.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :