گزارش خطا در معنی کلمه 'east'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خاور

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شرق‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بسوی‌ خاور رفتن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خاور مشرق‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خاورگرایی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun east part: The East is a heavily populated area. adj. eastern: He lives on the east coast of Japan. adv. east direction: To get there just go east.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :