گزارش خطا در معنی کلمه 'ebb and flow'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جزرومد

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): ebb and flow to decrease and then increase, as with tides; a decrease followed by an increase, as with tides. • The fortunes of the major political parties tend to ebb and flow over time. • The ebb and flow of democracy through history is a fascinating subject.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :