گزارش خطا در معنی کلمه 'economical'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اقتصادی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: کم بها

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ارزان

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: باصرفه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: صرفه‌ جو

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

6 عمومی:: مقرون‌ بصرفه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

7 عمومی:: خانه‌ دار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be, seem Solid fuel would be more economical. ADV. extremely, highly, remarkably, very This new oven is highly economical. | fairly, quite PREP. in This arrangement is more economical in its use of staff. | of more economical of time and resources | with This arrangement is more economical with space.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. money wise: It is not economical to make one car.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :