گزارش خطا در معنی کلمه 'empress'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شهبانو

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ملكه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: امپراتریس‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: زن‌ امپراتور

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun woman ruler of an empire: She was the Empress of China.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :